دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی

۸۶ مطلب با موضوع «حاج احمد و همت و دستواره» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

خاطره ای از شهید غلامرضا قربانی مطلق

✍️ با سلام و صلوات در پی دیگران سوار شدم. مقصد شهرستان پاوه بود. شهری که به تازگی امنیت نسبی پیدا کرده بود و بچه های سپاه در آن مستقر شده بودند.
 احمد متوسلیان روی رکاب مینی بوسی ایستاده بود و بچه ها تک تک از کنار او رد می شدند و روی صندلی های زهوار در رفته مینی بوس می نشستند. همه خندان و سبکبال، انگار به طرف خانه های خودشان می رفتند، توی سر و کله هم می زدند و حتی سر به سر احمد می گذاشتند. صدای برادر احمد برای مدت کوتاهی همه را ساکت کرد:

«همه هستن؟کسی جا نمونه، برادرها چیزی را فراموش نکنند!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۴:۵۲
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

خاطره  بیسیم چی شهید حسین قجه ای، فرمانده گردان سلمان از تیپ محمدرسول الله(ص) - عملیات فتح المبین

🌴 #حاج_احمد در محاصره بسیجی ها😊


▫️ سرانجام ساعت ۴ بامداد روز دوشنبه، دوم فروردین ۱۳۶۱ ، دستور یورش به مواضع توپخانۀ سپاه چهارم دشمن توسط #حاج_احمد_متوسلیان به فرماندهان گردان های #حبیب ، #حمزه و #سلمان ابلاغ شد. 
رزمندگان این سه گردان در پی یک درگیری برق آسا، مقر توپخانۀ سپاه چهارم ارتش عراق در ارتفاعات #علی_گره_زد را به همراه تمامی آتشبارهای آنجا، یکجا به تصرف خویش درآوردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۰۳ ، ۱۸:۰۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
حمد ابراهیم همت متولد، ۱۲فروردین ۱۳۳۴هستم . اول از هم ماجرای تولدم
را از زبان پدرم برای شما بازگو می کنم …
میخواستم برم کربلا زیارت امام حسین )ع(… همسرم سه ماهه حامله بود…
التماس و اصرار که منوهم ببر، مشکلی پیش نمیآید. هر جوری بود راضیم کرد. با خودم بردمش کربلا...
اما سختی سفر به شدت مریضش کرد. وقتی رسیدیم کربلا، اول بردمش دکتر…
دکتر گفت: احتمالا جنین مرده .اگر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۰۲ ، ۱۱:۲۴
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
امام خامنه ای :شهید همت واقعا یک اسطوره است

سردار قاسم سلیمانی درباره سردار حاج محمد ابراهیم همت میگوید هر وقت شهید همت به ذهن من می آید دلم مملو از غصه میشود او فرمانده لشکر پایتخت بود اما در عملیات خیبر در هورالهویزه آنقدر رزمندگان لشگرش شهید و مجروح شدند که به گردان رسید گردان را از طلائیه به جزیره مجنون جنوبی منتقل کرد و تبدیل به دسته شد . والله تبدیل به دسته شد ... یعنی قریب به چهل ، نفر همت با دسته ماند و سرانجام خودش به صورت ناشناس شهید شد ...
... سید مرتضی آوینی در رثای حاج ابراهیم همت گفته که ، این بود سردار فاتح خیبر قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۰۲ ، ۱۱:۱۷
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

🌱 ۱۸ اسفند ۱۳۳۸ -- سالروز ولادت شهید محمدرضا دستواره

▫️مصادف با ماه شعبان در گود مرادی واقع در جنوب تهران دیده به جهان گشود.

او با وجود داشتن مشکلات مالی سه سال راهنمایی را در مدرسه شاه واقع در باغ آذری گذراند. سپس به دبیرستان رفت اما به دلیل فشار زندگی و فقر بمنظور کمک به معیشت خانواده، ترک تحصیل کرد و در یک کارگاه خیاطی در بازار تهران مشغول به کار شد.

مدتی بعد دوباره به تحصیل ادامه داد و در کنار آن، کار کرد تا چرخ زندگی‌شان هم بچرخد و سرانجام موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته اقتصاد شد. سال۵۶ با شروع اولین جرقه‌های انقلاب, همراه دوستانش در خیابان شوش و اطراف آن علیه رژیم شاه دسته‌های تظاهرات راه می‌انداخت و خود یکی از

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۰۲ ، ۲۱:۵۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 
 

⚪️شرح شفا یافتن ابراهیم همت👇

▫️می‌خواستم برم کربلا زیارت امام حسین(علیه‌السلام)
همسرم سه ماهه باردار بود
التماس و اصرار که منو هم ببر،
مشکلی پیش نمی‌آید

هرجوری بود راضیم کرد.
با خودم بردمش؛
اما سختی سفر به شدت مریضش کرد.
وقتی رسیدیم کربلا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۲ ، ۲۱:۳۱
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

♦️حاج همت‌ چگونه شهید شد؟

🔸بچه های حاجی تو محور طلائیه باید نفوذ می کردند و می رسیدند به جاده ای که می خورد به شهر نَشوهِ عراق و بعدش از روی دژی خاکی عبور می کردند تا به میادین مین عراق برسند که بعد از عبور از این موانع، تازه به خط اول درگیری می رسیدند!

🔸رزمنده ها باید تو یه معبر به عرض ۳۰ سانت و طول ۸۰۰ متر و در حالی که سمت چپشون دیواره دژ و سمت راستشون هم آب بود و همزمان دشمن رو سرشون آتیش می ریخت عبور می کردند.

🔸سردار جهروتی زاده میگه به هر معجزه ای که بود بالاخره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۲ ، ۲۱:۲۸
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم
رمز خودسازی ما این است که برای هر عمل مان، برای هر چیزمان، برای هر حتی اندیشه مان، یک علامت سوال جلویش بگذاریم که 
"چرا؟"
یک دلیلی برای کارهایمان، دلیلی برای اندیشه هایمان، دلیلی برای فکرمان و دلیلی برای زندگی مان پیدا کنیم.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۰۲ ، ۲۲:۱۹
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

فرازی از کتاب: 
❂○° مسیح کردستان °○❂ 👇👇👇


💠 بخشی از گلوله هایی که روی سر ما می‌ریزند غنائمی است که از ارتش گرفته‌اند. سرهنگ ستاری پادگان را محکم گرفته و وا نمی‌دهد. او افسر با دل و جراتی است.
جوانی ریش تراشیده و سبیل کوتاه وارد شد و به #متوسلیان گفت: "دارند پیشروی می کنند."
- نیروها را از پادگان خارج کن و در همان محلی که شناسایی کرده بودیم آماده باش، بپا سمت خانه های مردم تیراندازی نکنی.

🔸 #عثمان با لهجه غلیط کردی گفت: "بیست روز است در انتظار چنین لحظه ای هستیم. معطل کنیم، می آیند بالا سرمان و تیر خلاص میزنند."
#متوسلیان نگاهی به چهره برافروحته آن پیشمرگ انداخت و گفت: "باید فرقی بین ما و آن ها باشد. آن ها مردم را سپر بلای خود قرار دادند، اما ما برای نجات مردم آمده ایم."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۰۲ ، ۱۹:۳۵
داود احمدپور

بسم الله الرحمن الرحیم 

🔹جایی که حاج احمد گریست💦

🔸 منطقه #اورامان به دلیل وضعیت خاص جغرافیایی و دارا بودن ارتفاعات مختلف، برای ما اهمیت ویژه ای داشت. یک سلسله از کوه های منطقه که در خطوط مزری بود، در اختیار عناصر #رزگاری بود و همین امر موجب شده بود تا ارتباط آن ها با حزب بعث به سهولت انجام پذیرد. در جلسه ای با حضور #حاج_احمد_متوسلیان، شهید #ابراهیم_مرادی، شهید #عثمان_فرشته، شهید #جلال_بارنامه، شهید #حسن_مدنی‌فرد تصمیم گرفته شد طی عملیاتی این ارتفاعات را از لوث وجود عناصر "رزگاری" پاکسازی کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۰۲ ، ۱۹:۳۲
داود احمدپور