بسم الله الرحمن الرحیم
سخنرانی منتشر نشده #حاج_احمد_متوسلیان
🔹بعد از عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) - در دارخوین، انرژی اتمی (مقر تیپ ۲۷ محمد رسول الله-ص)
بسم الله الرحمن الرحیم
سخنرانی منتشر نشده #حاج_احمد_متوسلیان
🔹بعد از عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) - در دارخوین، انرژی اتمی (مقر تیپ ۲۷ محمد رسول الله-ص)
بسم الله الرحمن الرحیم
برکت عمر حاج احمد او را زبان زد عام و خاص کرد نه انچه که ظاهرا ما دیدیم
خیلی مهم نیست زنده باشد یا مرده، پیکرش برگردد یا نه؛ بله جذاب هست، اما اهمیتاش، کم میآورد پیش عظمت همان حضور کوتاهش. مریوان و مردمش شاهد بودند که برادر احمد چه ارامشی برای انها داشت در عملیاتهای فتح المبین و الی بیتالمقدس با کمترین عقبه و امکانات با نیروهایش در دل عملیات روی جاده اندیمشک دهلران مقابل ل ده زرهی عراق ایستاد و دشت عباس حفظ شد و جاده خرمشهر - اهواز ایستاد و شد آنچه بایدشود ؛ شهر آزاد شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
حاج_احمد_متوسلیان :
▫️برادران من!
شیعه کسی است که از دل یک شکست تاکتیکی، بزرگترین پیروزی های استراتژیکی را بیرون میکشد. شیعه نه از مشاهده نقاط قوت خودش دچار غرور می شود و نه با دیدن نقاط ضعف خودش، دستخوش یأس و وادادگی می شود.
اولیای ما می گویند: "اشجع الناس من غلب هواه؛ شجاع ترین انسانها کسانی هستند که به هوای نفس خودشان غالب باشند."
باید خودمان را از یاد ببریم.
باید به امام حسین (ع) اقتدا کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
کلام حاج احمد
حیدر لشکر رسول الله (ص)
۲۸ خرداد ۱۳۶۱
پادگان زبدانی
آخرین سخنرانی
سردار جاوید حاج احمد متوسلیان:
"روزى را نزدیک خواهیم نمود که اسراییل چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بیرون بیاید. باشد که ما شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛ همچون عقابان تیزپروازى که شب و روز برایشان معنا ندارد و باشد آنجایى به هم برسیم که با گرفتن هزاران اسیر از صهیونیستها به جهانیان ثابت کنیم ما به اتکا به سلاح ایمانمان میجنگیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت سالروز ربوده شدن حاج احمد متوسلیان؛
«سفارت میخواست از طریق سیاسی مسئله را حل کند. ما میگفتیم الآن نزدیک ۴۰ روز گذشته است. چرا هیچ کاری نکردهاید؟ اگر میخواستید احمد را آزاد کنید، تا الآن این کار را کرده بودید.»
«همزمان با پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات فتحالمبین، زمزمههای تجاوز احتمالی ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان شنیده میشد. تجاوزی که اندکی بعد از عملیات پیروزمندانه بیتالمقدس، به وقوع پیوست.
با توجه به این وضعیت شورای عالی دفاع تصمیم گرفت تا تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) از سپاه و تیپ ۵۸ ذوالفقار از ارتش را به سوریه اعزام کند.
به دنبال این تصمیم، ابتدا احمد متوسلیان به همراه تعدادی از کادر اصلی تیپ ۲۷ عازم سوریه شدند و در حومه دمشق، در پادگان زبدانی مستقر شدند. سپس گروههای اطلاعاتی تشکیل شدند و مواضع رژیم صهیونیستی را در دره بقاع شناسایی کردند.
همزمان نیز جلساتی با فرماندهان سوری برگزار شد که نتیجه مهمی در پی نداشت. از این رو فرمانده تیپ، سوم تیر ۱۳۶۱ به تهران بازگشت تا کسب تکلیف کند.
صبح روز دوشنبه ۱۴ تیر ۱۳۶۱، با خبری که از محاصره سفارت ایران در لبنان رسید، فرمانده تیپ به همراه سید محسن موسوی کاردار ایران، یک خبرنگار و راننده عازم لبنان شدند. دیپلماتهای ایرانی به دلیل محاصره بودن بیروت بهناچار عازم بعلبک شدند اما بنا به ضرورتی که وجود داشت، مسیر خود را تغییر دادند و به سمت بیروت رفتند.
بسم الله الرحمن الرحیم
🚩مملکت حاج احمد👈 می خواهد!؟
🌹حاج احمد متوسلیان برای بیمارستان مریوان از بین بچه های سپاه، مسول انتخاب می کند، یک روز سرزده، برای بازید به بیمارستان می آید.حاجی صحنه ای را می بیند که توصیفش در این چند خط آسان نیست. جوان بسیجی مجروح که بدون رسیدگی روی تخت بیمارستان رها شده است، حاج احمد که همیشه در کارها جدی و بی تعارف است رئیس بیمارستان را می خواهد، یقه او را می گیرد و کشان کشان سمت اتاق آن جوان می برد و توبیخش می کند، که تو چرا به این جوان نرسیده ای؟ چرا جورابهایش را عوض نکرده اید؟😇 بعد حاج احمد، جلوی همه میرود که او را بزند،
بسم الله الرحمن الرحیم
☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○°
🔹 حاج #احمدمتوسلیان در ادامه سخنرانی اش گفت:
🔖 من دیشب هم خدمت تعدادی از برادرها عرض کردم: خرّمشهر الآن دیگر به عنوان یک نمادِ مطرح شده و ما در حال حاضر به شدّت در یک تنگنای سیاسی هستیم و حیات سیاسی این مملکت بستگی دارد به آزاد شدن خرّمشهر. همینطور، حیات سیاسی رژیم عراق هم بستگی به حفظ خرّمشهر دارد. گردانهایی که من الآن اسامی آن را ذکر میکنم باید بازسازی شوند
بسم الله الرحمن الرحیم
در جریان عملیات الی بیت المقدس برای ازادی خرمشهر بچه هاخیلی خسته بودند و فشار زیادی به آنها آمده بود. چیزی حدود بیست شبانه روز در گرمای چهل و هشت درجه، توی آن دشت وسیع خوزستان، جنگیده و پیشروی کرده بودند. مقداری احساس خستگی میکردند. در چنین وضعیتی بود که « حاج احمد با همان عصایی که زیر بغل داشت، آمد روی چهار پایه پشت میکروفون قرار گرفت. لحظه ای در سکوت، به دقت به چهره های بچه ها نگاه کرد و گفت: « بسیجی ها! شما می گویید اگر ما در روز عاشورا بودیم، به امام حسین ( ع) و سپاه او کمک می کردیم. بدانید امروز روز عاشورا است.» حاج احمد نگاه پر از لطفی به آنها که اکثراً با سر و صورت و دست و پای زخمی بودند - کرد و ادامه داد: « به خدا قسم! من از یک یک شما درس می گیرم. شما بسیجی ها برای من و امثال من در حکم استاد و معلم هستید.