دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی
آخرین مطالب

شهید علی رضا داروئیان

پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۱۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
 

شهید داروئیان


✍️ خاطرات“مهدی قلی رضایی” راوی کتاب لشکر خوبان و از رزمندگان واحد اطلاعات و عملیات لشکر 31 عاشورا در رابطه با مظلومیت غواصان و شرح عملیات کربلای 5 .

 ☀️ صبح سوم دی سال 65 در محور لشگر 31عاشورا، داخل کانال در حالی که زخم گلوله در شانه راستم سوزش شدیدی داشت و پاهایم بر اثر زخم سیم خاردار و نی‌های سوخته جای سالمی نداشت، دیگر مطمئن شدم که عملیات کربلای ۴ ادامه نخواهد داشت، و ناراحتی ناشی از این امر از چهره اکثر
رزمندگان می‌بارید، خودشان را ملامت می‌کردند که لایق نبودیم.

هواپیماهای دشمن شدیدا منطقه را بمباران می‌کردند. احتمال بمباران شیمیایی شدت گرفته بود.  

🌷شهید حاج رضا داروئیان هم در کانال کنارم بود و از زانو ترکش خورده و هر دو سردمان بود. این سرما را لباس غواصی خیس شدیدتر می‌کرد. لرزش شدیدی داشتیم. پیراهن غواصی را در آوردم. رضا نگاه به زخم شانه‌ام انداخت و گفت “مهدی به اورژانس بریم.” مسیرمان به اورژانس از کانالی بود که رزمندگان گردان‌های امیرالمومنین، امام حسین و … در آن مستقر بودند. البته بمباران آنها را هم به مشکل انداخته و تلفاتی داشتند.

در درمانگاه پس از پانسمان زخم‌هایم گفتند که برای عمل باید به اهواز اعزام شوم. در اهواز کار خاصی نتوانستند انجام دهند. با اتوبوسی که به شکل آمبولانس درآورده بودند و بجای صندلی، تشک بیمارستانی داشت و با آویز سرم و تجهیزات بیمارستانی ما را به اراک اعزام کردند.

حمید غمسوار هم از ناحیه شکم زخمی شده بود با هم در بیمارستان اراک بودیم. بعد از عمل شانه و بخیه زدن بعضی از زخم‌های پاهایم به تبریز اعزام شدم.
.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۲/۰۶
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی