امام زمان عج 954
بسم الله الرحمن الرحیم
«چشم دل باز کن که جان بینی»
«عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لَا تُرَى وَ لَا أَسْمَعُ لَک حَسِیساً وَ لَا نَجْوَى»
«بر من سخت است که مردم را میبینم، ولی تو دیده نمیشوی و از تو نه صدای محسوسی میشنوم و نه راز و نیازی.»
این دیدن و شنیدن بنا نیست با چشم و گوش ظاهرى باشد؛قرار بر این است که هریک از ما با چشم دل و گوش جان، امام زمان را در همۀ عرصههای زندگی خود بیابیم.
نمیگوییم: «بر من سخت است همه را میبینم و تو را نمیبینم!»؛ بلکه به حضرت عرض میکنیم: «بر من سخت است که تو برای من دیده نمیشوی!» یعنی برای بسیاری از افراد قابل رؤیت هستی؛ اما برای من دیدنی نیستی!
صدایت به گوش بسیاری از افراد میرسد؛ اما گوش من قادر به شنیدن صدایت نیست!
بهمیزانی این چشم و گوش را با دیدهها و شنیدههای خلاف آلوده کردهام که شایستگی ارتباط با مولایم را ندارند.
علامه طهرانی نقل میکند: «زمانی سید جمال الدین اسدآبادی بر ناصرالدین شاه وارد شد، ناصرالدین شاه گفت: سید، از ما چی میخواهی؟ سیدجمال پاسخ داد: یک جفت گوش، فقط همین! میخواهم حرفهایم را بشنوی!»
شاید درخواست امام زمان عجّلاللهفرجه هم از یکایک ما این باشد: «هر زمان با تو حرف میزنم، بشنو! گوش جانت را باز کن!»
ما ظلم بزرگى به خود روا داشتهایم که چشم و گوش باطنىمان را تعطیل کردهایم و موجب مهجور ماندن خود از امام عصر شدهایم.
این قدر به غیر مشغول شدهایم که قابلیت ارتباط دیداری و شنیداری با مولایمان را به فعلیت نرساندهایم.
کاش میتوانستم بفهمم که چقدر برای تو سخت است که چون منی ادعای دوست داشتن ترا دارم اما با دشمنان تو خودم را مشغول کردم
اقا جان عذار خواه هستم از این که تو لطفت را شامل حال من میکنی و من با ناسپاسی کفران نعمت میکنم
شبی که بی یاد تو طی شود، روز روشنی را به دنبال نخواهد داشت.
میزان روشنی و تاریکی روزهای ما به اندازۀ یادی بستگی دارد که شبها از تو میکنیم.
ما به فکر خودمان هم که باشیم، لحظهای نباید تو را فراموش کنیم.