دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی
آخرین مطالب

ای لشگر صاحب زمان اماده باش

سه شنبه, ۳ اسفند ۱۴۰۰، ۰۵:۵۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
  ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش

🔹 خاطره جالب صادق آهنگران:👇


⚪️ نزدیک عملیات #خیبر من به دنبال سبکی برای نوحه ی شب عملیات بودم .در همین ایام یک بار که قصد تجدید وضو داشتم همین طور که به طرف روشویی می رفتم در بین راه با خودم ریتمی را زمزمه کردم  .

یواش یواش سربند آن به ذهنم رسید که همان ای لشکر صاحب زمان بود . کمی با آن بازی کردم و دیدم عجب نوای قشنگی است . سریع سوار ماشین شدم و به سمت منزل آقای معلمی رفتم.

نزدیک غروب رسیدم . سبکی را که درست کرده بودم با سربند ای لشکر صاحب زمان به او دادم و او هم یادداشت کرد.

بعد از او خواستم که در اشعار به نوعی حالات رزمندگان در شب عملیات را توصیف کند.

برایش توضیح دادم که شب عملیاتها  وقتی بچه ها می خواهند به خط بروند گلنگدن تفنگ ها را می کشند و امتحان می کنند.

بعضی ها گوشه ای می نشینند و وصیت نامه می نویسند.برخی بندهای پوتین شان را محکم می کنند.بعضی سربندهای همدیگر را می بندندو... این ها را گفتم و او هم همه ی موارد را یادداشت کرد.

خدابیامرز خانم معلمی سفره را پهن کرد و مشغول صرف غذا شدیم.بعد از غذا معلمی سریع دست به کار شد من کمی خسته بودم و خوابم برد.

ساعت یازده شب بود که معلمی شعر را کامل کرد و به من گفت:

"  پاشو پاشو شعرت آماده شد "

⏳ او در عرض یک ساعت و نیم نوحه ی ای لشکر صاحب زمان را آماده کرده بود.


(راوی : حاج صادق آهنگران )
📚کتاب خاطرات آهنگران

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۲/۰۳
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی