دست‌نوشته‌های کمیل

بایگانی
آخرین مطالب

شهید باکری 9

يكشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۰، ۱۲:۱۳ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

روز بعد، وقتی مهدی و ایوب در صف مدرسه ایستاده بودند، مـدیر مدرسـه روی پله ها ایستاد و رو به صف ها گفت: »از طرف مسئولان مدرسه قرار شده هر هفته بـه دو دانش آموز درسخوان و مؤدب جایزه داده شود.
برای این هفته، دو نفر از دانش آموزان کـلاس پـنجم را انتخـاب کـرده ایـم. هـم معلم شان و هم ما از این دو نفر راضی هستیم: مهدی باکری و ایوب الیاری«.

بچه ها دست زدند. مهدی و ایوب با تعجب و شادمانی جلو رفتند. مدیر بـا آن دو دست داد و دو بستة کادوپیچ شده را به دستشان سپرد.
در کلاس، همه دور مهدی و ایوب گرد آمده بودند و اصرار میکردند کـه جـایزه آن دو را ببینند. مهدی، کاغذ کادو را پاره کـرد. همـه یکصـدا گفتنـد: چـه کاپشـن قشنگی! یک کاپشن سبز در دست مهدی بود.
ایوب هم جایزهاش را باز کرد؛ یک کاپشن آبی.
صبح روز بعد، در صف بچه های مدرسه، مهدی و ایوب با کاپشن نو سـبز و آبـی، بخوبی از دیگران قابل تشخیص بودند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۸/۰۲
داود احمدپور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی