فتنه فتنه گران 3
بسم الله الرحمن الرحیم
فتنه رنگی جمل: سهم خواهی- حبس خانگی – انحراف توسط فرزند ناکثین
فتنه مذاکره: با شیطان بزرگ – فریب خوردن ابوموسی اشعری قاسطین
فتنه القای ناکارآمدی: القای عدم عدالت توسط مذهبیهای احمق مارقین یا خوارج
در فتنه دوم:
سپاه حضرت علی(ع) با سپاه شیطان بزرگ زمان (یعنی معاویه) در جنگ بود و چون معاویه در حال شکست بود، پیشنهاد مذاکره داد. برخی یاران ساده لوح و پشیمان حضرت علی(ع) فریب خوردند و پیشنهاد مذاکره را باور کردند. حضرت که از عاقبت کار مطلع و شیطان بزرگ را پایبند به عهدش نمیدانست، قبول نمیکرد و میفرمود به آنها اعتماد نکنید.
(امریکا قابل اعتماد نیست )
منافقین داخلی و درون خیمه علوی، با پیوند زدن معیشت و راحتی مردم به مذاکره با شیطان بزرگ معاویه، با فشار افکار عمومی، توافقی را به حضرت علی(ع) تحمیل کردند که خسران آن برای علی(ع) مشخص بود.
(اب خوردن مردم را به برجام گره زدن )
هر چند حضرت برای اینکه یاران جاهلش به عینه عهدشکنی معاویه را درک کنند، یکی از یاران زیرک و باهوشش (مالک اشتر) را برای مذاکره تعیین کرد اما منفعت طلبان پشیمان از مبارزه با فضاسازی، مالک را تندرو و جنگ طلب معرفی و درخواست تعیین گزینهای به عنوان مذاکره کننده داشتند که خود را مسلط به آداب مذاکره، باسواد و صلح طلب (ابوموسی اشعری) معرفی میکرد.
مذاکره ابو موسی اشعری ساده لوح و عمروعاص شیطان مدتی به طول انجامید تا اینکه ابوموسی فریب خورد و بر خلاف آداب مذاکره با شیطان، ابتدا شرایط طرف مقابل را اجرا کرد و انگشتر را از دستش بیرون آورد. معاویه و عمروعاص اما در مقابل نه تنها به تعهدات خود عمل نکردند که برخلاف آن رفتار کردند.
این جماعت بعد از شکست مذاکراتی که ادعا میکردند با آن همه مشکلات را حل میکنند، به جای اینکه به راهکارهای تعیین شده ولی زمان خود تن بدهند و مسئولیت این مذاکره تحمیلی را بپذیرند، در رسانههای عمومی زمان خود و از پشت تریبون، مسئولیت مذاکرات را متوجه علی(ع) کردند و گفتند ما اشتباه کردیم، پس چرا علی قبول کرد پس علی هم اشتباه کرده!
امروز هم ادعا میکنند که مذاکره با اجازه رهبری بود نمیگویند مکرر گفت قابل اعتماد نیست نمگویند شروط رهبری را عملی نکردند
.